وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1372
گرفتار چاله ها

( گرفتار چاله ها )

دورم ز خویش و خویش در افغان و ناله هاست

من سرخوشم  ز باده و او با  پیاله هاست

حرف و حدیث ِ ما  ز فراسوی ِ مجلس است

آنجا که جام ِ باده به رهن ِ قباله هاست

شرح و بیان ِ دیده از این ماجرا مپرس

در چشم ِ ما اشاره ی رمزِ حواله هاست

سرگشته نیستیم در انجام ِ کارِ خویش

چون سعی ِ ما  نه  در گروِ این نواله هاست

"روشنگر" ای فتاده به دامان ِ دشت ِ عشق

دوری ز خویش و خویش گرفتارِ چاله هاست





نويسنده : روشنگر