وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1371
رسوایی و شیدایی

 

( رسوایی و شیدایی )

ای دل چه شد که کار به رسوایی ام کشید

دستی ز غیب پرده به بینایی ام کشید

هیچ ام خبر نبود ز بد عهدی ِ زمان

تیغی ز جور  بر رگ ِ برنایی ام کشید

پروازِ من بر اوج و بلندای ِ زندگی

بی بهره هم نبود ، به شیدایی ام کشید

بر اقتدارِ خویش مکن تکیه ، ای عزیز

آهنگ ِ دوست سوی  توانایی ام کشید

" روشنگر" ی که پرده بر انداز گشته بود

آن پرده ها به خلوت و تنهایی ام کشید





نويسنده : روشنگر