وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1378
چشم پر آب

( چشم  پرآب )

سینه ی سبزِ من از چشم ِ  پرآب است هنوز

که هواخواه ِ دل ِ پر تب و تاب است هنوز

در سراپرده ی دل  قصه ی تنهایی من

وصف ِ آشفتگی ِ عهد ِ شباب است هنوز

قصه ای بود که بگذشت جوانی افسوس

دیده ام بدرقه ی دشت ِ سراب است هنوز

چه سبک سیر بود خواب و خیال ِ شب و روز

انبساط ِ خلاءِ  قطره حباب است هنوز

جز به مضراب ِ تو سازِ دل ِ من نغمه نساخت

با چنین شیوه به صد پرده مجاب است هنوز

دل ِ "روشنگر" اگر می تپد  در سینه هنوز

 چونکه بر آتش ِ عشق ِ تو کباب است هنوز





نويسنده : روشنگر