وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1372
رسوایی

( رسوایی )

کشید کارِ من آخر به سوی رسوایی

به جرم ِ آنکه گرفتم نشان ِ زیبایی

صدای ناله و افغان ِ من به وقت ِ حضور

نوای سازِ دلی بود وقت ِ تنهایی

شبم به صبح ِ شکوفای عشق میماند

طلوع ِ اخترم ار می کند شب آرایی

سریرِ سلطنت ِ ملک ِ شعرِ من امروز

گرفته جای در این ملکت ِ اهورایی

بیا بیا که کنون میرِ آفتاب ِ کشورِ حسن

رقم به نام ِ تو زد بر سپهرِ مینایی





نويسنده : روشنگر