وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1380
خریدار عشق

( خریدار عشق)

رفتی و حال ما نپرسیدی

درد ما را چرا نپرسیدی

بی قراری ما تو خود دیدی

ولی از ماجرا نپرسیدی

آخر قصه را شنیدی تو

لیکن از ابتدا نپرسیدی

رفتی از غیر ، پرس و جو کردی

ولی از آشنا نپرسیدی

از جفا گفتی و شنیدم من

بی وفا از وفا نپرسیدی

گر خریدار عشق بودی تو

پس چرا از بها  نپرسیدی





نويسنده : روشنگر