( شمایل )
نقشی کشیده ایم از آن رنگ و روی تو
تصویری از شمایل ِ آن خلق و خوی تو
بر منظرِ خیال نگاهی که کرده ایم
چیزی ندیده ایم بجز سوی سوی تو
حرفی شنیده ایم ز ژرفای یک سکوت
خاموش گشته ایم به آن گفتگوی تو
سرخوش نمی شویم به خمخانه ها شراب
جز با شراب ِ کهنه و تلخ ِ سبوی تو
افسانه ایم ما و بر این بسترِ خیال
خوش آرمیده ایم به این های و هوی تو
نويسنده : روشنگر