( دلربا )
با من چه کرده ای که دلم را ربوده ای
از خاطرم تو زنگ ِ کدورت زدوده ای
چون می وزد نسیم ِ خیال ِ تو در سرم
آهنگ ِ یک ترانه برایم سروده ای
در موجخیزِ عشق چه بی بادبان شدم
دریای عشق را که تو خود آزموده ای
من با امید ِ وصل ِ تو در کنج ِ خلوتم
درهای بسته را تو به رویم گشوده ای
با عشق زاده گشته و غواص ِ دل شدم
در بحرِ عشق ای که شناور تو بوده ای
نويسنده : روشنگر