وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1388
آتشکده

( آتشکده )

 

عشق آتشکده ایست

و در آن

به فراخوانی  ِ هم  بار ِ دگر برخیزیم

شمع و پروانه شویم

در شفق رنگ ِ خدا چون خون است

باغ ِ  پر لاله و گل

وامدار ِ شفق ِ چشم و نگاه ِ من و ماست

خشم در دیده نیاریم  که عشق

می ستیزد  با  باد

شرط ِ آن در گرو ِ ایثار است

و پیامم این است

باد ، بی بنیاد  است

می کند از بُن و بیخ

ریشه ها را به سرانگشت ِ ستم

می چکاند  بر ما

سرب را جای همان شبنم ِ سرد

و در اندیشه ی   ویرانی ِ ماست

و در این معرکه

این واژه ی  صبر

که از آن حوصله تعبیر شد است

جای اِعراب ندارد اکنون

به فراخوانی ِ هم  بار ِ دگر برخیزیم .





نويسنده : روشنگر