( دل پر تاول )
آه ای دل تاول زده ی چرکینم
ز دست زمانه منال
سبزینه های باغ
سپیدارهای خفته در برف
بیدارند
زمستان آرزوهای بی مجال
غفلت زده در دام بهار خواهد افتاد
چکاوک همایون آثار
نغمه سر خواهد داد
مضراب طرب انگیز شور
جام های تهی از باده را
از شراب عشق لبریز خواهد کرد
آه ای دل تاول زده ی چرکینم
صدای دخترکی پری روی را شنیدی
که گفت :
پوچم
همهمه ی بیداد باد
کاکل زلف پریشانش را به عشق گره زد
که برخیزد
با تنی خسته ، ملول
گر گرفته از آتش
نماد بیدارباش زندگیست
از بطن حادثه ی شوم
نوزاد امید و آرزو به دنیا خواهد آمد
لبخندش در گرو گریه ایست
که سر خواهد داد
دنیا را ازآن خود خواهد کرد
آه ای دل تاول زده ی چرکینم
نوای نیلبک چوپانی را گوش فرا ده
در صحرای نامرادیها
گوسپندان چه میدانند
علف های هرزه در دهانشان شیرین است
و چریدن
منتهای آرزویشان
آه ای دل تاول زده ی چرکینم
ز دست زمانه منال
میوه های کال
بر شاخسار درختان باغ
هرم هوسناک تابستان را نوید می دهند
عطش زیستن پایدار است
ابر رعد آسا
در برابر پایداری عطش زیستن
شاه مات صفحه ی شطرنج زندگیست
آه ای دل تاول زده ی چرکینم
" به آب اعتماد کن ، تشنه نمی مانی "
خدا در برهوت بیکسی
زمزم را
به دادرسی درماندگان فرستاد
از دل سنگ ، چشمه ها روان ساخت
آه ای دل تاول زده ی چرکینم
ای دوات قلم شکسته ام
ای آتشکده ی شعله برافروز دیرینم
از دست زمانه منال
هوای تیره
پیش درآمد طلوع زودرس خورشید است
آه ای دل تاول زده ی چرکینم
سپند بر آتش آتشدانت بریز
رایحه ی دل انگیز
از رهیدن و جهیدن برخواهد خاست
از لابلای عفونت مزاج هوسرانان بیهوش
هوشمندان
بوی مرگ را استشمام میکنند
سر فرود آورندگان حریم دل
تاول چرکین دل را
ضماد صبر میکشند
شعله برافروزان ساحت عشق
آتش آفرینان معبد تنهایی
دنیا را جرعه نوش صومعه ی خورشید خواهند کرد
آه ای دل تاول زده ی چرکینم
ز دست زمانه منال
بر سمند عشق
پای در رکاب است
آنکه دلش به حال تو میسوزد
او
خونبهای دل پروانه ها را می ستاند
شمع های مرده ی معبد آرزوها را
روشن خواهد ساخت
جرقه ها
پنهان دلهای خاموشند .
نويسنده : روشنگر