وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1383
من که هستم

( من که هستم  )

من که هستم ای دوست

سازی از جنس ِ بلور

پرده در پرده و پیچ اندر پیچ

عابری در گذرِ باد ِ خزان

فصل سردی که پر از فریاد است

تخته سنگی که نمی رویاند

صخره ای سخت که در معرض امواج ِ بلاست

تکه چوبی و شناور در آب

من که هستم ای دوست

که صدایم بم و زیر

میشود نا پیدا

و در آوند  ِ تکاپوی حیات

باز می مانم از رفتن ِ خویش

من که هستم ای دوست

من که هستم ای دوست.

 





نويسنده : روشنگر