وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1391 / 7
کی میرسد سپیده

( کی میرسد سپیده )

یک کهکشان ستاره

بالای شهر ما بود

مهتاب ِ پرتو افکن

از بند شب رها بود

شب در پلاس پاره

خوابیده بود و مهتاب

میگشت پر تب و تاب

بیدار شد شب از نور

ابری برآمد از دور

مهتاب ، گشت مستور

با دستهای بسته

مهتاب ، صید شب شد

یک کهکشان ستاره

غمگین و پر تعب شد

آن شهر پر هیاهو

آن جان پر تکاپو

در خواب آرمیده

تا کی رسد سپیده





نويسنده : روشنگر