وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1394/9
جوانی

( جوانی )

نشاط و عیش جوانی چه زود میگذرد

به دشت خاطره ها همچو رود میگذرد            

شناگری که در این رودخانه ی پر موج

رسد به پهنه ی دریا ز بود میگذرد

چو قطره ای که به دریا رسد شود دریا

وگرنه عمر جوانی چو دود میگذرد

نسیم عمر ، جوانی ست قدر آن دریاب

که زود می وزد اما چه زود میگذرد

گسست رشته ی پندار در تو روشنگر

که عمر گرانمایه بی نمود میگذرد. /





نويسنده : روشنگر