وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1395/3
حال و هوای کودکی

( حال و هوای کودکی )

در این فضای مه آلوده بس دلم سرد است

دلم هوای بهاران کودکی کرد است

درخت منزل ما سدر سبز پوشی بود

ز برگ و بار بیفتاد و برگ او زرد است

چه لحظه ایست که بنیاد غم بر اندازیم

چرا میان همه ، روزگار ما فرد است

قمار خانه یک اندرون پر آشوب

پر از هیاهوی بیجای بازی نرد است

کنون که عمر گذشت و سواد دیده بشد

ز اشک پرس حکایت دلم چه پر درد است  





نويسنده : روشنگر