( جلوه )
ناله ام در تو اثر کرد و نجات ام دادی
مستحق بودم و آخر تو زکات ام دادی
گل امید به گلدان دلم پرپرشد
همره اشک دمادم تو حیات ام دادی
ای خوش آن لحظه که در خلوت تنهایی خویش
جلوه ای کردی و از خود برکات ام دادی
چو گدایان به شکرخند تو دلخوش بودم
که در این دار فنا صبر و ثبات ام دادی
آمدم تا به تبرک دهیم شهد وصال
در سراپرده خود شاخ نبات ام دادی
نويسنده : روشنگر