وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1395/3
جلوه

( جلوه )

ناله ام در تو اثر کرد و نجات ام دادی

مستحق بودم و آخر تو زکات ام دادی

گل امید به گلدان دلم پرپرشد

همره اشک دمادم تو حیات ام دادی

ای خوش آن لحظه که در خلوت تنهایی خویش

جلوه ای کردی  و از خود برکات ام دادی

چو گدایان به شکرخند تو دلخوش بودم

که در این دار فنا صبر و ثبات ام دادی

آمدم تا به تبرک دهیم شهد وصال

در سراپرده خود شاخ نبات ام دادی





نويسنده : روشنگر