( صحرای دل )
عشق ما یکدم نسیمی بود در صحرای دل
یاد باد آن دم که ما با هم قراری داشتیم
در کنارم بودی و آرام بودم در برت
تنگ در آغوش هم بوس و کناری داشتیم
رسم بی مهری نشان عشق نافرجام گشت
کودک دل زهرخندی دید چون بی تاب شد
عشق در غوغای مکاری این دوران نگر
دل چرا هنگام بیداری ما در خواب شد ؟!
نويسنده : روشنگر