وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1395/7
سیه آیینه

( سیه آیینه )

ریشه کفر به دلها زده درمانش کن

به شفا بخشی خود همره ایمانش کن

لب فرو بسته شد از گستره رنج وعذاب

دیو بد سیرت ما را تو ، به زندانش کن

سیه آیینه اگر مردمک چشم من است

به سپیدی سیه صورت رخشانش کن

مصر دل مسند " فرعون" فرومایه نبود

در ره عشق ، خدا ، گوش به فرمانش کن

تا " زلیخا " نبرد راه به دیوان هوس

تو دل افروز بت " یوسف " کنعانش کن .

 





نويسنده : روشنگر