( تا ابد هستم )
چه توبه ها که نکردم چه عهدها که نبستم
چه زود رشته الفت بریده عهد شکستم
ز روی خجلت ذاتی نظر در آینه کردم
درون آینه ای را که داده ای تو به دستم
هر آنچه بر سرم آمد ز عشق آمده بود
مجاز عشق خرابم نمود و بد مستم
به کس پناه مبر جز خدا که اوست یار عزیز
که از همه ببریدم ز غیر او رستم
پس از مشاهده در سیر عالم ناسوت
رسیده ام به ورایی که تا ابد هستم ./
نويسنده : روشنگر