وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1395/8
تا ابد هستم

( تا ابد هستم )   

چه توبه ها که نکردم چه عهدها که نبستم

چه زود رشته الفت بریده عهد شکستم

ز روی خجلت ذاتی نظر در آینه کردم

درون آینه ای را که داده ای تو به دستم

هر آنچه بر سرم آمد ز عشق آمده بود

مجاز عشق خرابم نمود و بد مستم

به کس پناه مبر جز خدا که اوست یار عزیز

که از همه ببریدم ز غیر او رستم

پس از مشاهده در سیر عالم ناسوت

رسیده ام به ورایی که تا ابد هستم ./





نويسنده : روشنگر