وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








8/95
نغمه خوان بهشتی

( نغمه خوان بهشتی )  
پرنده ای که به پرواز آرزومند است
خدا دو بال به او داد تا کند پرواز
گر آرزو به دلت نیست همچو تندیسی
به هیچ چیز در عمرت نمیشوی دمساز
چو نغمه خوان بهشتی همیشه نجوا کن
به وقت خلوت و تنهایی ات بخوان آواز
صدا چو موج فراگیر تا ابد ماند
دلت گرفت تو مضراب را بزن بر ساز
یک همدمی بطلب چونکه عمر کوتاه است
که خستگی رود از تن به عشوه و با ناز
شکایت از که کنم من اگر عزیزی رفت
که ضامن است که بینم دوباره او را باز
پس این دمی که نشینیم گرد یکدیگر
چه زود میگذرد هان نمیشود آغاز
حدیث زندگی از لاله های صحرا پرس
سکوت دشت به عاشق بگویدش این راز
شکسته بال شدم در مقام شاهینی
شکار کس نشدم شاهوار هستم باز
چه گویمت که چه سان باش در مقاطع دهر
ظریف نکته دانستنی ست به دیو بتاز./
 




نويسنده : روشنگر