وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








10/95
پادشاه زیبایی

( پادشاه زیبایی )   

خیال " خودسر"  ما عجز نیست اعجاز است

به نای ساز گلویم هزار آواز است

چه نغمه ایست که پژواک ها طنین دارد

صدای خفته  فریادهای یک ساز است

کرشمه ایست به ماهور ، خود هویت ماست

که در کشاکش ایام یک سرآغاز است

به یمن سلطنت پادشاه زیبایی

هجوم لشکر عشاق فوج سرباز است

غزال واژه به دام سخن نمی افتد

به دشت سینه صیاد عشق دمساز است





نويسنده : روشنگر