وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








10/95
بهار زمستانه

( بهار زمستانه )   

چو بوی خاطره انگیز یار می آید

به فصل سرد زمستان بهار می آید

نشاط دل ز نگاهیست سوی زیبایی

که زشتی از نگه غمگسار می آید

به فصل سرد زمستان عمر یارم گفت

که گرمی از پس بوس و کنار می آید

اگر که لشکر غم بر دلت شبیخون زد

به روز حادثه ، یک تک سوار می آید

غمین مباش که روزی چو یوسف کنعان

به پایبوسی تو آن نگار می آید.

 





نويسنده : روشنگر