(عشق )
این عشق چیست ؟ !
فریاد میکشم
ما در لهیب آتش آن
خود گداختیم
در شعله های سرکش این جادوی خیال
یک عمر سوختیم
منشور چشم
رنگ دمادم گرفت از او
بس جان خسته دل
چه ترنم گرفت از او
رنجیست پایدار
خاکستری ست مرهم دلهای پر ز خون
بر روی زخم دل
بنهادیم و ساختیم
با سینه ای که پر از دود آه بود
این عشق چیست ؟!
در کوزه سفالین پیکرم
کهنه شراب تلخ
می نوشمش مدام
افسون یک نگاه
به تصویر میکشم .
نويسنده : روشنگر