وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1387
رقص سماع

( رقص سماع )

رقص ِ سماع ِ عاشقان را دیده ام من بارها

اما تو رقصیدی و من دیدم که چیزی دیگری

پیچ و خم ِ اندام ِ موزونت شگفتی آفرید

من راست میگویم که پرتابی و از ما بهتری

زلفت نشانی داد از یلدای ِ عمرِ ما ولی

آن تاب ِ گیسویت حکایت داشت از آن برتری

در صحنه ی بازی ِ این دهرِ فسونکار و محیل

بر سحر و جادوی خیال انگیزِ آن افسونگری

"روشنگر" از مقصود ِ زیبایت خبر دارد که گفت

بر بسترِ افکارِ او گویا که زیبا همسری.





نويسنده : روشنگر