( رقص سماع )
رقص ِ سماع ِ عاشقان را دیده ام من بارها
اما تو رقصیدی و من دیدم که چیزی دیگری
پیچ و خم ِ اندام ِ موزونت شگفتی آفرید
من راست میگویم که پرتابی و از ما بهتری
زلفت نشانی داد از یلدای ِ عمرِ ما ولی
آن تاب ِ گیسویت حکایت داشت از آن برتری
در صحنه ی بازی ِ این دهرِ فسونکار و محیل
بر سحر و جادوی خیال انگیزِ آن افسونگری
"روشنگر" از مقصود ِ زیبایت خبر دارد که گفت
بر بسترِ افکارِ او گویا که زیبا همسری.
نويسنده : روشنگر