وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1380
هیاهوی تنهایی

( هیاهوی تنهایی )

با تو من کی سخن آغاز کنم

حرفی از دل به تو ابراز کنم

به رهت چشم به راهم هر روز

تا بیایی و به تو ناز کنم

گوشه چشمی تو به من داشته ای

که دلم را به تو دمساز کنم

پر و بالی زدم افسوس ، چرا

خاطرم رفته که پرواز کنم

پرهیاهو شدم از تنهایی

من کجا عقده ی دل باز کنم

سازِ "روشنگرِ" ما کوک نشد

شکوه با زیر و بم ِ ساز کنم.





نويسنده : روشنگر