وب سایت ادبی محمدرضا روشنگر |








1371
به یاد بیاور

( به یاد بیاور )

ای سفر کرده به تابستان ِ آغوش ِ نگار

فصل ِ سرد ِ بیکسی را ، یاد آور پیش ِ یار

گو، دلم خشکید همچون تک درختی در کویر

از که ما پرسیم تا گوید نشان ِ جویبار

ابرِ رحمت کی فراز آید ز بارانخیزِ بحر

هیچ بارانی نمی بارد به کشت و کشتزار

بی قراریها در اعماق ِ وجودم ریشه زد

سبز میگردد دلم ، اما به چشم ِ اشکبار

فصل ِ پاییز از پس ِ گرمای تابستان ِ عشق

آمد اینجا ریخت او از شاخسارم برگ و بار

در گذارِ روزهای باد پای زندگی

تیره گون گردیده "روشنگر" در این ملک و دیار .





نويسنده : روشنگر